دانلود رمان حسی از انتقام pdf از estahrij با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حسی از انتقام pdf از estahrij با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان estahrij مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/هیجانی/پلیسی/انتقامـی

خلاصه رمان حسی از انتقام

داستان درباره ی مردیه که فکر مـیکنه یه پسر تنها امـیـد زندگیش رو کشتـه و

حالا مـیخـواد ازش انتقام بگیره و …

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان کلاف

قسمت اول رمان حسی از انتقام

مثل همـیشـه ساعت ۷صبح بیـدار شـدم به سارا نگـاه کردم چقدر آروم خـوابیـده بود یک سالی مـیشـد که باهم ازدواج کرده بودیم.

رفتم تـو حموم تا یه دوش صبحگـاهی بگیرم..وقتی اومدم بیرون دیـدم که سارا رو تخت نشستـه.

گفتم:صبح بخیر خانوم خـوابالود.لبخند زد و گفت:صبح بخیر آقای سحرخیز.

تاتـو بری دستـوصورتتـو بشوری من مـیز صبحونه رو آماده مـی کنم.لبخند دندون نمایی زد و گفت:مرسی.

از پله ها اومدم پایین و رفتم سمت آشپزخـونه.بعد از آماده شـدن مـیز صداش زدم.

روی صندلی نشستم تا بیاد چند دقـیقه ای شـد که اومد تـو آشپزخـونه وروبه روم نشست.

گفت:ببخشیـد که دیرشـد. فکرکنم چاییت سرد شـده باشـه. مهم نیست مـیگم امروز بایـد بریم سرکـار؟

نه.باباگفت تـو این مدت باقـی مونده نریم اداره. به نظرت ارسالن مارو مـی پذیره؟

آره.چرا نپذیره؟..هم من تـوان رزمـیم باالست و هم تـو. آخه..

مطمئن باش پذیرفتـه مـیشیم اگـه هم نشـدیم فدای سرمون.

لبخند زد و گفت:اگـه نشیم که بابات مارو تیربارون مـیکنه.

عمرا به تک پسرش و عروسش آسیب بزنه حاالهم نمـی خـواد

انقدر فکر کنی,کوتا دوروز دیگـه.صبحونت رو بخـور.

دوروز به سرعت برق و باد گذشت قراربود منو سارا به

عنوان زن و شوهر بریم و محافظ بچه ارسلان بشیم.

ساعت هفت شب قرار داشتیم رسیـدیم و وارد کـاخ

ارسالن شـدیم خیلی زیبا بود..وزیبا هم چراغونی شـده

بود شایـد اگـه فردی دیگـه ای بود دهنش تا یک متر به خاطر

این خـونه باز مـیشـد..ولی برای منو سارا عادی بود چون

ما هردومون بچه…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا