دانلود رمان عشق قانون نمیشناسد pdf از Idin_angel با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق قانون نمـیشناسد pdf از Idin_angel با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان Idin_angel مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه

خلاصه رمان عشق قانون نمـیشناسد

آدرین پسر ۲۱ ساله ای که با خانواده اش زندگی مـیکنه هنوز خـودش رو کـامل پیـدا نکرده

با پیش اومدم یه سری اتفاقات که پدر و مادرش مجبور مـیشن

یه چند ماهی به خارج از کشور مسافرت کنن آدرین و خـواهرش رو

مـیسپرن به پسر خاله شون سهند

پسر ۲۸ ساله بد اخلاقـی که آدرین و آتریسا به شـدت از اون متنفرن

رمان پیشنهادی:دانلود رمان آنلاین کـابوس نامشروع ارباب مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان عشق قانون نمـیشناسد

سرم رو از لاي در کردم داخل و با تمام وجود داد زدم:

مامان

مامان با دلهره و عجله از تـوي آشپزخـونه اومد و گفت:

اي درد بگیري آدرین این چه طرز صدا زدنه، حنجره

خـودت به درك به فکر گوش من باش چتـه؟ گلوت

پاره نشـد؟

با لبخندي دندون نما به مامانم نگـاه کردم و گفتم:

ماماااان!! من با فربد دارم مـیرم بیرون، مـیخـواد خریـد کنه شب بر مـیگردیم

مادرم در حالیکه داشت دستکش رو از دستش در

مـی اورد و این طور که از ظاهر امر مشخص بود مثل

اینکه در حال ظرف شستن بود گفت:

تـو باز اینجوري لباس پوشیـدي آدرین؟

نمـی تـونی یه کم ساده تر لباس بپوشی؟ نمـیگی

نگذاشتم بقـیه حرفاشو بزنه و با ترشرویی گفتم:

اههههه مامان تـو رو خدا باز شروع نکنااا اصلا حوصله ندارم من رفتم، خدافظ

و دیگـه منتظر نموندم ببینم چی مـیگـه و دویـدم سمت

آسانسور که هم زمان با من هم خانم محمدي ساکن

واحد روبرویی هم از در آسانسور اومد بیرون و

دیگـه خدا رو شکر مامانم فرصت نکرد به بقـیه غر زدن هاش

بپردازه خانم محمدي و مامانم گرم احوالپرسی شـدن و

منم از فرصت

 

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا