دانلود رمان پایان تلخ pdf از Maryam23 لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان پایان تلخ pdf از Maryam23 لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان Maryam23 مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/معمایی

خلاصه رمان پایان تلخ

داستان از زبون اول شخصه ، اول شخص ما پسریه بنام امـیرحسین امـیرحسین تـوی قشر

نسبتا ضعیف جامعه قرار داره و دلباختـه دخترخالشـه که از وضع مالی خـوبی

برخـورداره و شوهر خالش با ازدواجشون مخالفه.

این بین یه سری اتفاقا مـیفتـه که امـیرحسین

وارد حرفه ای مـیشـه که همـیشـه ازش

کناره گیری مـیکرده حالا این حرفه چیه

رمان پیشنهادی:دانلود رمان هرزه نبودم فاطمه افکـاری

قسمت اول رمان پایان تلخ

با خـودش عهد مـی بنده سخت بشـه * همونطور که موهام رو با حوله خشک مـی کردم به

طرف حیاط رفتم و بلند گفتم : کیه صدای نازش به گوشم رسیـد : باز کن مـی فهمـی

لبخند زنون سریع دمپایی هامو پوشیـدم و حوله رو پرت کردم کنار در و از پله های ایوون

پایین رفتم تند خـودمو رسوندم پشت در دستی به موهام کشیـدم و درو باز کردم زیباتر

از همـیشـه جلوم ظاهر شـد لبخند زد و گفت : سلام محو صورتش شـده بودم با نیش باز

گفتم : سلام بروی ماهت ناز خندیـد و گفت : تعارف نمـی کنی بیام تـو سریع کنار رفتم و

گفتم : مـگـه مـی شـه بیا تـو عزیزم آروم و با لبخند از کنارم رد شـد فقط خدا مـی دونست

چقدر این دخترو مـی خـواستم لبخندی رو لبهام جا خـوش کرده بود ولی وقتی یاد پدر مونا

افتادم حالم گرفتـه شـد آه کشیـدم و پشت سرش رفتم همونطور که کفشاشو در مـی اورد بلند

گفت : خاله مامان با شنیـدن صدای مونا از آشپزخـونه بیرون اومد و با ذوق به طرفش اومد و گفت :

خـوش اومدی دختر خـوشگلم مونا داخل رفت و مامانو بغل کرد منم دمپایی هامو در اوردم و رفتم

داخل !کنارشون ایستادم مونا با لبخند گفت:_وای خاله دلم برات یه ذره….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا