دانلود رمان مارملیتا pdf از مارال.ع.ز با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان مارملیتا pdf از مارال.ع.ز با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مارال.ع.ز مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان مارملیتا

داستان دختريست كه در پى معماى ناپديد شـدن خـواهرش مى رود اما ربوده مى شود و

به خارج از كشور صادر شـده و در آنجا با خلافكارى آشنا مى شود و..

رمان پیشنهادی:دانلود رمان چرا نگفتم عاشقم مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان مارملیتا

مى گن رلصيدن حس خـوبی رو الما مـی کنه ولی

اين رلص كثيؾ برای من حس تنفر هر چه بيشتر نسبت به

تمام افرادی که باعث شـدن من تـو اين مکـان لعنتی باشم داشت.رلصيدن تـوی کـاباره

بين يكـ عده آدم هوسباز و سكس پرست كه بايد حس اون هارو ارضا کنم رلت انگيز

ترين كار ممكن بود.

نگـاهم بين رلاص هاى بؽل دستم كه با ميله مى رلصيدن

افتاد و بعد به مردهايى شـهوت از نگـاهشون موج مى

زد و سمت ما پول پرتاب مى كردن افتاد.

صداى موزيكـ و هو كشيدنشون حالم رو بهم مى زد.

چشمم به منفور ترين فرد زندگی ام افتاد که با جام شراب در حال صحبت کردن بود.

با تنفر بهش چشم دوختم.

سنگينی نگـاهم رو حس کرد و برگشت سمتم.

با لبخند لذيجی جام شرابش رو برام باال برد و يه سره خـورد.

روم رو ازش گرفتم تا بيشتر از اين حالم از زندگی چندش بارم بهم نخـوره .

سنگينى نگـاهى رو حس كردم و چشمم به رئيس كاباره افتاد و برام خط و نشون كشيد.

سعی کردم حرکـاتم رو با عشوه تر کنم .

يه دور زدم که ديدم مهبود با بهت داره به همون

کسی که داشت باهاش صحبت مـی كرد خيره شـده.

سعی کردم اهميت ندم ولی ناگـهان مهبود بلند شـد.دستش سمت كمرش رفت

تا اسلحه اش رو در بياره که نذاشتن و شروع کردن به زدنش.

همهمه به راه افتاد و

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا